یا حسین فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را به همه عاشقان اباعبدالله حسین (ع) تسلیت عرض می نمایم یک شنبه 11 / 9 / 1390برچسب:, :: :: نويسنده : پریسا
مرز اطاعت از پدر و مادر / معارف جزء بیست و یکم
بیست و یکمین جزء از قرآن کریم را آیاتی از سوره های عنکبوت، روم، لقمان، سجده و احزاب تشکیل می دهد. در این مقاله که قسمتی دیگر از سلسله مقالات «معارفی از قرآن کریم» است به آیاتی از این سور پرداخته و گوشه ای از معارف نهفته در آنها را بیان می کنیم.
هدایتی که نصیب هر کس نمی شودوَ الَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنهَْدِیَنهَُّمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ(69- عنکبوت) كسانى كه در راه ما جهاد كنند ما آنها را به طرق خویش هدایت مىكنیم، و خداوند با نیكوكاران است. «مجاهدة» یعنى به كار بردن آخرین حد وسع و قدرت در دفع دشمن که بر سه قسم است: جهاد با دشمن ظاهرى، جهاد با شیطان و جهاد با نفس.(1) «جاهَدُوا فِینا؛ جهادشان همواره در راه ماست» کنایه از این است كه جهادشان چه در راه عقیده و چه در راه عمل در امورى است كه متعلق به خداوند متعال است. « سُبُلَنَا؛ راههاى خدا» عبارت است از راه هایى كه آدمى را به سوى او هدایت و به او نزدیك مىكند؛ چون به عنوان مثال وقتى مىگویند این راهِ سعادت است، معنایش این است كه: این راه به سعادت ختم مىشود.(2) نکته قابل توجه اینکه هدایتی که در آیه آمده است از جنس هدایت ابتدایی که همه انسانها از آن برخوردارند نیست. هدایت ابتدایی همان نشان دادن راه در ابتدای کار است که این هدایت ابتدایی با فرستادن پیامبران و بیان احکام الهی در مورد تمام انسانها محقق می شود. از این مرحله به بعد کسانی که طبق آن برنامه های عمل کردند و قدری در مسیر خدا حرکت کردند هدایت ویژه الهی شامل حال آنها می شود که این می شود هدایت مضاعف(3). مؤید این تفسیر اشاره به معیت یا همان همراهی اختصاصی(4) است که در جمله بعد آمده است. گناه بی توبه رفته رفته سر از کفر درمی آورد. برای نمونه اگر سالهای قبل روزه نمی گرفت و گناهکار بود چون توبه نکرد و این گناهان در او انباشته شد حرف امسال او این است که: «ای بابا چه دینی چه روزه ای دلت پاک باشه!» بی تردید اگر کسی این سخن را بگوید و به آن باور داشته باشد کافر است؛ کفری که محصول تجمع گناهانی به ظاهر ساده است
عاقبت گنهکاری که توبه نکندثُمَّ كاَنَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَُواْ السُّوأَى أَن كَذَّبُواْ بَِایَاتِ اللَّهِ وَ كاَنُواْ بهَِا یَسْتَهْزِءُونَ(10- روم) سرانجام كسانى كه اعمال بد انجام دادند بجایى رسید كه آیات خدا را تكذیب كردند، و از آن بدتر به استهزاء و مسخره كردن آن برخاستند. این آیه هشداری است به کسانی که بعد از لغزش و گناه به مسیر حق بر نگشته و توبه نمی کنند. کسانی که با توبه بعد از گناه، جانشان را شستشو نمی دهند در اثر تراکم گناه بر جانشان کم کم به مرحله ای می رسند که امیدی به بازگشتشان نیست و آن زمانی است که کارشان از کذب به تکذیب برسد. اینان کسانی اند که تا دیروز برخلاف دستور دین عمل می کردند و امروز منکر اصل دین اند. گناه مانند جذام به مرور روح ایمان را مىخورد و آن را از بین مىبرد تا كار به جایى مىرسد كه سر از تكذیب آیات الهى در مىآورد؛ از آن هم فراتر رفته و او را به تمسخر پیامبران و آیات الهى وامىدارد. به این مرحله که رسید دیگر هیچ اندرز و انذارى در او مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب الهى، راهى باقى نمىماند
حقیقت این است که گناه بی توبه رفته رفته سر از کفر درمی آورد. برای نمونه اگر سالهای قبل روزه نمی گرفت و گناهکار بود چون توبه نکرد و این گناهان در او انباشته شد حرف امسال او این است که: «ای بابا چه دینی چه روزه ای دلت پاک باشه!» بی تردید اگر کسی این سخن را بگوید و به آن باور داشته باشد کافر است؛ کفری که محصول تجمع گناهانی به ظاهر ساده است.
آرى گناه مانند جذام به مرور روح ایمان را مىخورد و آن را از بین مىبرد تا كار به جایى مىرسد كه سر از تكذیب آیات الهى در مىآورد؛ از آن هم فراتر رفته و او را به تمسخر پیامبران و آیات الهى وامىدارد. به این مرحله که رسید دیگر هیچ اندرز و انذارى در او مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب الهى، راهى باقى نمىماند.(5) هدایت ابتدایی همان نشان دادن راه در ابتدای کار است که این هدایت ابتدایی با فرستادن پیامبران و بیان احکام الهی در مورد تمام انسانها محقق می شود. از این مرحله به بعد کسانی که طبق آن برنامه های عمل کردند و قدری در مسیر خدا حرکت کردند هدایت ویژه الهی شامل حال آنها می شود که این می شود هدایت مضاعف(3). مؤید این تفسیر اشاره به معیت یا همان همراهی اختصاصی(4) است که در جمله بعد آمده است
سیل و زلزله ای که ما می سازیمظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ(41- روم) به سبب اعمال زشتى كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى در خشكى و دریا نمودار شد تا خداوند كیفر برخى از آنچه را که انجام دادهاند به آنان بچشاند؛ شاید از گناه و طغیان برگردند. مراد از فساد در زمین، مصایب و بلاهایى عمومى است كه منطقه ای را فرا گرفته و مردم را نابود مىكند؛ مانند زلزله، قحطى، بیماریهای واگیردار، جنگها و غارتها؛ خلاصه هر بلایى كه نظام آراسته و صالح جارى در عالم را بر هم زند و زندگی خوش انسانها را از بین ببرد. آیه شریفه می فرماید: این فساد ظاهر در زمین، بر اثر اعمال مردم است؛ یعنى به خاطر شركى است كه مىورزند، و گناهانى است كه مىكنند.(6) از روایات اسلامى استفاده مىشود كه آثار شوم بسیارى از گناهان، حداقل از نظر طبیعى شناخته شده نیست؛ مثلا در روایات آمده است: قطع رحم، عمر را كوتاه و خوردن مال حرام، قلب را تاریك و زنا سبب کوتاهی عمر و کمی روزى می شود
چند نکته:1. این آیه مخصوص به یك زمان و یا به یك مكان و یا به یك واقعه خاص نیست(7) در نتیجه مراد از « الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ » همان معناى معروف است كه همه روى زمین را در بر می گیرد. 2. این آیه ناظر به پیامد دنیوى گناهان و چشاندن اثر بعضى از آنها (نه همه آنها) در دنیاست و نسبت به عذاب و پیامدهای اخروى گناهان ساكت است. 3. اینكه فرمود: « بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ؛ بعض اعمالشان را» به این جهت است که خداوند متعال از بیشتر گناهان آنها صرف نظر كرد و فرمود: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدِیكُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ كَثِیرٍ».(8) 4. هر كار نادرست چه در مقیاس محدود و چه گسترده، عكس العمل نامطلوبى دارد مانند اینکه دروغ، سلب اعتماد مىكند و خیانت در امانت، روابط اجتماعى را بر هم مىزند و این همان رابطه گناه و فساد است که این آیه به آن اشاره دارد.(9) 5. از روایات اسلامى استفاده مىشود كه آثار شوم بسیارى از گناهان، حداقل از نظر طبیعى شناخته شده نیست؛ مثلا در روایات آمده است: قطع رحم، عمر را كوتاه و خوردن مال حرام، قلب را تاریك و زنا سبب کوتاهی عمر و کمی روزى می شود.(10) قرآن کریم غیر از حیات و مرگ بدنی و همچنین شنوایى و بینایى ظاهرى، نوع دیگرى از حیات و مرگ، دید و شنود را مطرح می کند که هم فراتر از نوع مادی و ظاهری آن است و هم سعادت یا بدبختى انسان به آن بستگی دارد
عده ای که امیدی به هدایتشان نیستوَ مَا أَنتَ بِهَدِ الْعُمْىِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن یُؤْمِنُ بَِایَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ(53- روم) و تو نمىتوانى كوردلان را از گمراهىشان نجات دهی. فقط كسانى سخن تو را مىشنوند كه ایمان به آیات ما آورده و در برابر حق تسلیماند. قرآن کریم غیر از حیات و مرگ بدنی و همچنین شنوایى و بینایى ظاهرى، نوع دیگرى از حیات و مرگ، دید و شنود را مطرح می کند که هم فراتر از نوع مادی و ظاهری آن است و هم سعادت یا بدبختى انسان به آن بستگی دارد. در فرهنگ قرآن، سعادت انسان در گرو ایمان و عمل صالحی است که انسان بر اساس دستورات وحی و فطرت انجام می دهد.(11) دریافت آموزه های وحیانی از فرستادگان الهی هم تنها در صورتی ممکن است که دریافت کننده صاحب گوش درونی شنوا و روح ایمانی زنده باشد و اگر کسی در اثر گناه و پلیدی گوش باطنش کر شد و روح ایمانش مُرد(12)؛ دیگر امیدی به هدایت او توسط فرستادگان حق نخواهد بود؛ هر چند هدایتگری مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله بخواهد او را هدایت کند؛ چون او ابزار لازم برای سعادت را به سوء اختیار خود از دست داده است؛ بنابراین امکان هدایت او دیگر وجود ندارد. اطاعت از پدر و مادر تا جایی رواست که نافرمانی خدا نشود. پس اگر پدر یا مادری انسان را امر به ترک واجب یا انجام معصیتی کردند انسان حق ندارد و نباید به حرف آنها گوش دهد
در مقابل کسانی که روح تسلیم و ایمان در آنها زنده است و گوش و چشم دل به گناه کر و کور نکرده اند در برابر ندای وحی و فطرت تسلیم اند و همین امر سبب سعادت و خیری عاقبت آنها می شود. بر این اساس خدا به پیامبرش توصیه می کند که این قدر مشغول این گونه افراد سست عنصر نشو و غم بى ایمانیشان را مخور؛ اینها به آیات ما ایمان نمىآورند و در آنها تعقل نمىكنند؛ چون اینان مردگانى كر و كورند و تو نمىتوانى چیزى به ایشان بفهمانی و هدایتشان كنى؛ تو تنها كسانى را مى توانی هدایت كنى كه به آیات ما ایمان داشته باشند؛ یعنى در این جهتها تعقل كنند و تصدیق نمایند.(13)
احترام همیشه؛ اما اطاعت تا مرز حراموَ إِن جَاهَدَاكَ عَلىَ أَن تُشْرِكَ بىِ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فىِ الدُّنْیَا مَعْرُوفًا (15- لقمان) و اگر پدر و مادر تلاش كردند تو چیزى را شریك من قرار دهى كه از آن آگاهى ندارى، از آنان اطاعت مكن ولی در دنیا رفتار شایسته ای با آنها داشته باش. از این آیه دو دستور مهم درباره رفتار با والدین دیده می شود: 1. اطاعت از پدر و مادر تا جایی رواست که نافرمانی خدا نشود. پس اگر پدر یا مادری انسان را امر به ترک واجب یا انجام معصیتی کردند انسان حق ندارد و نباید به حرف آنها گوش دهد. 2. احترام به پدر و مادر زمان و مکان نمی شناسد. بر همه لازم و واجب است که در همه حال آنها را تکریم کند و احترام بگذارد حتی در آن لحظه ای که آنها او را به ترک واجب یا انجام معصیتی امر کرده اند و سر باز می زند هم نباید کم ترین بی احترامی نسبت به آنها کند.(14) در این دنیا عذابهایى وجود دارد كه به هنگام نزول آن، درهاى توبه بسته مىشود که به آن عذاب استیصال گفته می شود؛ یعنى مجازاتهایى كه براى نابودى اقوام سركش به هنگامى كه هیچ وسیله بیدارى در آنها مؤثر نگردد نازل مىشود که این نوع عذابها از بحث این آیه خارج است
یکی از دلایل عذاب در دنیاوَ لَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنىَ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبرَِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ(21- سجده) و بىتردید آنان را از عذاب نزدیكتر [در دنیا] که غیر از عذاب بزرگتر [در قیامت] است مىچشانیم، باشد كه [از فسق و فجور دست برداشته و به سوی خدا] برگردند. از این آیه به دست می آید که خداوند بندگان نافرمانش را قبل از وقوع قیامت به سختی و فشاری از قبیل قحطى و مرض و جنگ و خونریزى و امثال آن مبتلا می کند تا شاید به خود آیند و از شرك و لجبازیشان توبه نمایند و به سوى او برگردند.(15) البته باید به این نكته توجه داشت كه در این دنیا عذابهایى وجود دارد كه به هنگام نزول آن، درهاى توبه بسته مىشود که به آن عذاب استیصال گفته می شود؛ یعنى مجازاتهایى كه براى نابودى اقوام سركش به هنگامى كه هیچ وسیله بیدارى در آنها مؤثر نگردد نازل مىشود که این نوع عذابها از بحث این آیه خارج است.(16)
پی نوشت ها : (1) المفردات ص208 (2) المیزان ج16 ص151 (3) آیه 7 سوره محمد صلی الله علیه و آله (4) المیزان ج16 ص152 (5) ر.ک به نمونه ج16 ص374 (6) علامه طباطبایی (ره) در آیه 96/اعراف و نیز در مباحث نبوت جلد دوم المیزان، ثابت می کند که بین اعمال مردم و حوادث عالم رابطه مستقیم هست كه هر یك متاثر از صلاح و فساد دیگرى است. (7) به دلیل به ظاهر الفاظش که عام هستند. المیزان ج16 ص195 (8) آنچه از مصائب به شما مىرسد به خاطر كارهایى است كه خودتان كردید و این در حالی است که خدا از بسیارى از گناهانتان گذشت مىكند. 30/شوری (9) تفسیر نمونه ج16 ص456 (10) مانند این روایت که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: فِی الزِّنَا خَمْسُ خِصَالٍ یَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یَنْقُصُ الْعُمُرَ وَ یُسْخِطُ الرَّحْمَنَ وَ یُخَلِّدُ فِی النَّار ؛ زنا پنج ضرر دارد: آبرو را می برد؛ باعث فقر می شود؛ عمر را کوتاه می کند؛ خشم خداوند را بر می انگیزد و انسان را در جهنم جاودان می گرداند. کافی ج5 ص542 (11) آیات 71 سوره احزاب و 9 سوره شمس (12) آیه 35 سوره انعام (13) ر.ک به المیزان ج16 ص 204 (14) آیه 23 سوره اسراء (15) المیزان ج16 ص264 (16) ر.ک به نمونه ج17 ص159 صفحه قبل 1 صفحه بعد درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
|||
|